سلام. از نعمتهایی که خدا به انسان داده ، اعضاء و جوارحش هستند که میشه باهاشون عبادت خدا رو انجام داد یا برعکس بوسیلهی اونها از خدا فاصله گرفت. ما اگه بتونیم کنترل این اعضاء رو بدست بگیریم خیلی در مسیر رسیدن به اونچه که خدا انتظار داره پیشرفت میکنیم. تاحالا فکر کردید که کدوم یکی از عضوهای بدن بیشترین گناه رو انجام میده؟ چشم؟ گوش؟ دست؟ پا؟ زبان؟ در آیات و روایات ما برای هریک از اعضاء چند گناه نام برده شده که سهم زبان از همه بیشتر هست(حدود 35 گناه). جالبتر اینکه گناه خیلی از اعضای دیگه رو هم زبان پایه گذاری میکنه. در مورد زبان گفته شده: "جِرمُهُ خَفیف و جُرمُهُ عَظیم" زبان عضوی هست که وزن کمی داره اما جُرمش خیلی زیاد هست. در روایت داریم که از اهل دوزخ سئوال میشه که چرا به اینجا اومدید؟ و اکثرشون جواب میدن به خاطر گناهانی که با زبان انجام دادیم. با زبان میشه ذکر خدا گفت و تا عرش بالا رفت و درمقابل اگر رها بشه انسان رو در قعر دوزخ جای میده. رسول اکرم(ص) میفرمایند:نَجَاةُ الْمُؤْمِنِ فِی حِفْظِ لِسَانِهِ راه نجات مؤمن کنترل زبان هست(اصول کافی جلد2 صفحه114) اما امان از زبانی که در اختیار انسان نباشه! امام سجاد علیه السلام میفرمایند: زبان هر روز صبح به اعضاء و جوارح انسان سر میزند و میپرسد چگونه شب را به صبح رساندید؟ اعضاء بدن انسان در جواب میگویند فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا اگر تو ما را رها کنی به خوبی! بعد زبان را سوگند میدهند به خدا که از خدا بترس که ما فقط به واسطهی توست که عذاب میشویم یا پاداش میگیریم.(اصول کافی جلد2 صفحه 115) انشاءالله سعی خواهم کرد در چندین پست با کمک خداوند و اهل بیت علیهم السلام و دعای شما دوستان به آفتها و گناهان زبان ، علل انجامشون و راههای جلوگیری و ترکشون بپردازم تا بتونیم عامل به روایت امام جعفر صادق علیه السلام بشیم که میفرمایند: إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَیْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى لِسَانِکَ کَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِک به درستیکه زبان کلید هر خیر و شری هست پس همانطور که بر طلاهای خود قفل میزنید، بر زبان خود را نیز مهر کنید.(مستدرک جلد9صفحه24) یا علیاللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
مناقب: رسول اکرم(ص) میفرمایند: ای علی خداوند من و تو را نور خودش خلق نمود. هنگام خلقت آدم این نور را در صلب او قرار داد تا به عبدالمطلب رسید. سپس این نور را به دو قسمت تقسیم کرد و نور مرا در صلب عبدالله و نور تو را در صلب ابوطالب قرار داد.لَا تَصْلُحُ النُّبُوَّةُ إِلَّا لِی وَ لَا تَصْلُحُ الْوَصِیَّةُ إِلَّا لَکَ فَمَنْ جَحَدَ وَصِیَّتَکَ جَحَدَ نُبُوَّتِی وَ مَنْ جَحَدَ نُبُوَّتِی کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِلذا شایسته نیست نبوت جز برای من و وصایت جز برای تو. پس هرکس که وصایت تو را انکار کند، نبوت مرا انکار نموده و هرکس نبوت مرا انکار نماید خداوند او را با صورت در آتش جهنم خواهد انداخت.(بحارالانوار جلد15 صفحه12) پ.ن.1: چه سکوتی است وقتی که شیطان ضربهای میخورد و مدتی رهایت میکند تا با ابزاری جدیدتر سراغت بگیرد... سکوتی سرشار از آرامشِ این لحظه و نگرانیِ لحظهای دیگر و شکر به سلامت گذشتنِ از لحظهی قبل! و رفیق اگر رفیق باشد اینچنین قدم اول سلوک را طی میکند و آداب و رسوم متعارفه را زیرپا میگذارد برای رسیدن به قرب و فرار از دامهای شیطان. و تو نمیدانی که چطور گردن زیر این دِین ابدی راست کنی!! پ.ن.2: قَصَدتُ حریمک که بر دل گذشت، سپاهی بسیج شدند برای همراهی و دو چندان سپاهی برای بستن راه! اما لذت درک حریمت در میان آن حرم راه را هموار میکند و سرزنشهای خارهای مغیلان را سهل. پ.ن.3: لحظه به لحظه که به تغییر نزدیکتر میشوم اضطرابم نیز بیشتر... امانتها کم نیستند که بر دوش انسان نهادی و اینک امانتی دیگر و امتحانی دیگر... میدانم که میشود اگر تو بخواهی و مستجاب کنی، خداوندا لاتَکِلنا الی غیر خودت، چه اَنفُسنا و چه دیگر نُفوس شبیهنا. آمین